۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

«علی ماند و حوضش» ــ صل علی محمد؛ کوسه به خشکی آمد


وبلاگ گلاسنوست: لحظاتی پیش خامنه‌ای از عروسکهای جدیدش برای برپایی یک نمایش عروسکی بی‌مزه و خنک رونمایی کرد. در این لیست نه کاندیدای اصلاح طلبان حضور داشت و نه کاندیدای دولت! البته بعضیها انتظار داشتند برای حفظ ظاهر هم که شده توی این مرحله هاشمی و مشایی رو تأیید کند و مهندسی را بگذارد برای سر صندوق. ولی ظاهراً شرایط انفجاری جامعه و برآوردهای امنیتی چنین ناپرهیزی خطرناکی را به هیچ وجه صلاح نمی‌دیدند. خامنه‌ای تصمیمی درست گرفت و خیال خودش را راحت کرد!

هاشمی هم در آخرین بازی سیاسی خودش سنگ تمام گذاشت و با زبان بی‌‌زبانی ساختار دیکتاتوری جمهوری خودساختهٔ اسلامی را به نمایش گذاشت و به رغم اینکه می‌دانست تأیید صلاحیت نخواهد شد ــ علارغم تمامی پیغامها و پسغامها ــ ثبت نام کرد و با به جان خریدن رد صلاحیت خود تا پایان بررسی صلاحیتها در صحنه باقی ماند و بدین ترتیب با زبان بی زبانی پایان تتمهٔ انقلاب ۵۷ را و آغاز کامل عصری جدید را در ایران اعلام کرد.

بله، «کوسهٔ» سالهای دور ما خود را به سلامت از این باتلاقی که خودش در ساخت آن بی‌تقصیر نبود به خشکی رساند و البته «آقا» را نیز درون آن باتلاق تنها گذاشت؛ بی آنکه مسئولیتی متوجه خود کند چرا که خود «آقا» خواست که تنها بماند!!! برای هاشمی، چه از این بهتر.

هاشمی با ارسال سیگنالهای متعدد قبل از نامزد شدنش (که بدون موافقت آقا نمی‌آیم) و همین طور نحوهٔ نامزد شدنش (در دقیقهٔ نود) و سرانجام ماندن در صحنه تا آخرین لحظه (و نپذیرفتن معامله برای انصراف بدون هزینهٔ رد صلاحیتش برای نظام) تمام پایگاه باقی‌مانده‌اش در میان طیفهای معتدل‌تر و از جمله روحانیون سنتی قم را مخاطب قرار دهد. او در این خطاب، با دراز کردن انگشت اشاره‌اش به سمت «آقا» ــ که «نگاه کنید من تا آخرین لحظه هم حاضر بودم «ایثار» کنم و بیام نجاتتون بدم، اما خود آقا نخواست!!» ــ نقش مهمی در تقویت اجماع خاموشِ درون‌حاکمیتی علیه خامنه‌ای بازی کرد؛ راهی که پیشتر، سال ۸۸، موسوی و کروبی آن را، وقتی زیر بار «صحنه‌آراییِ» قبلیِ خامنه‌ای نرفتند، شروع کرده بودند و تا این لحظه نیز بر ادامهٔ آن استقامت ورزیده‌اند. هاشمی زیرکانه بضاعت اندک خود را در همان راهی به کار گرفت که موسوی و کروبی آغازگر آن بودند: در راه عمق بخشیدن به شکافی خاموش و مشروعیت‌زدا، درون‌ حاکمیت و علیه خامنه‌ای. هاشمی نیز تسلیم «صحنه‌آرایی خطرناک» آقا نشد البته به سبک خودش!

امروز «کوسهٔ» سالهای دور ما، که روزگاری استاد باتلاق‌سازی و عبور از آن بود، به سلامت به خشکی آمد و «علی» را تنهای تنها داخل باتلاق خودساخته‌اش رها کرد! بله، امروز روزی بود که بعد از ۳۵ سال از آغاز جمهوری اسلامی ضرب‌المثل ایرانی «علی ماند و حوضش» هیچگاه تا این حد معنی و مفهوم تمام و کمال پیدا نکرده بود.

هم‌اکنون خامنه‌ای با آرامش بیشتری می‌تواند درون این حوضِ باتلاقی با ملیجکانش مشغول گِل‌بازی باشد و مثلاً سر فرصت و با خیال آسوده تصمیم بگیرد مزاجش بیشتر الان مزهٔ «شفتالوی مقاومتی» (جلیلی) می‌طلبد یا «آلوی رستم‌آبادی» (ولایتی) و البته زیرچشمی «خربزهٔ مشهدی» (قالیباف) را نیز زیرنظر داشته باشد. اما سؤال اساسی این است: مردم ایران تا چه وقت، «آرام و باحوصله»، درون همین باتلاق، به تماشای این گِل‌بازیهای شلخته و ملال‌آور «آقا» با ملیجکان «گس» و «ترش» و «شیرین»مزه‌اش ادامه خواهند داد؟ قدرتهای مهم جهانی چه‌طور؛ آیا آنها نیز بویی از این «آرامش و حوصلهٔ» ایرانی برده‌اند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر