۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

حسین شریعتمداری: شهید «حسن میرزاخان» مخبر ما بود و از منزل آقای شجریان می‌آمد


وبلاگ گلاسنوست: «حسن میرزا خان» از جانبازان ۷۰ درصد که براثر اصابت گلوله به ناحیهٔ کمر در دوران فتنهٔ سال ۸۸ قطع نخاع شده و به مقام جانبازی نائل آمده بود، عصر دیروز بر اثر وخامت جسمی بدرود حیات گفت و به خیل شهدای نظام مقدس اسلامی پیوست (لینک خبر در خبرگزاریهای بسیج و تسنیم).
حسن میرزا خان
شهید حسن میرزاخان

با توجه به جوسازیهای ضدانقلاب، آقای حسین شریعتمداری، نمایندهٔ مقام معظم رهبری در مؤسسهٔ کیهان و مدیر مسئول روزنامهٔ کیهان، شب گذشته، با حضور در برنامهٔ گفتگوی ویژهٔ خبری، ابعاد سناریوی نخ‌نماشدهٔ دشمنانِ قسم‌خوردهٔ خارجی و ایادیِ فتنه‌گر داخلیِ آنها را در مورد نحوهٔ شهادت شهید «حسن میرزا خان» افشاء نمود.

وی در واکنش به سم‌پاشیهای رسانه‌های صهیونیستی و منافقین و سلطنت‌طلبان مبنی بر اینکه شهید حسن میرزاخان بسیجی نبوده، بلکه ضدانقلاب و حتی کراواتی نیز بوده است، اعلام کرد شهید حسن میرزاخان مخبر ما بود و، در روز حادثه، با ظاهری هنرمند‌پسند و امروزی از منزل آقای شجریان مراجعت می‌کرد.

وی افزود: «از ما زیاد می‌پرسند که برخی از خبرهای خیلی محرمانهٔ خود را، که حتی وزارت اطلاعات نیز بدان دسترسی ندارد، از کجا می‌آورید. من در پاسخ همیشه می‌گویم بچه حزب‌اللهی‌ها همه‌جا هستند. در مورد برادر بسیار عزیز و شهیدمان آقای میرزا خان ــ یا به قول تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی: میرزا آقا خان! ــ نیز باید ذکر کنم که ایشان نیز در بسیاری از موارد با ما تماس می‌گرفتند و خبرهای بسیار خوبی به ما می‌دادند.»
استاد محمدرضا شجریان

وی ضمن برشمردن ویژگیها و سجایای اخلاقی این شهیدِ والامقامِ نظام مقدس جمهوری اسلامی افزود: «من فکر می‌کنم اجازه دارم این نکته را بالأخره بگویم؛ چون ایشان به هر حال شهید شدند و در آن دنیا انشاءالله هم‌اکنون مأجورند؛ ایشان مثلاً گاهی اوقات با آن سیرت زیبا و صورت آراسته‌ و هنرمندانه‌ای که داشتند و کاملاً امروزی به نظر می‌رسیدند، پیش آقای شجریان می‌رفتند و خبرهای آنجا را در اختیار ما می‌گذاشتند. در این مورد من می‌توانم به برخی از خبرهای ویژهٔ کیهان در مورد آقای شجریان استناد کنم؛ که البته طبیعی است ما نام منبع خود را ذکر نمی‌کردیم.»
وی افزود: مثلاً وی چندی پیش در پوشش نصاب آسانسور به منزل آقای شجریان اعزام شده بودند (شغل شریف این شهید بزرگوار نصب آسانسور بود) که خبر دیدارهایی را که در آنجا با عناصر معلوم‌الحال بهایی و منافق برقرار بود به ما دادند و ما منتشر کردیم.
دیدار شهید صانع ژاله (نفر اول از چپ) و مرحوم آیت‌الله منتظری

وی در ادامه به تشریح ابعاد این توطئهٔ دشمنان قسم‌خوردهٔ نظام مقدس اسلامی پرداخته و افزود: «من معتقدم ایشان را همانند برادر بسیار عزیز و بزرگوارمان شهید صانع ژاله ــ یا به قول رادیو فردا خانم ژاله صانعی! ــ شناسایی کردند و پس از آن مورد اصابت گلوله قرار دادند که نوع شهادت ایشان هم این نکته را ثابت می‌کند.

دشمن و اهل فتنه گشت و به طور کاملاً حساب‌شده کسی را پیدا کرد که برخلاف شهید ژاله نه کرد باشد و نه اهل سنت باشد ولی همانند وی ظاهری آراسته و امروزی داشته باشد ــ آنهم در روز ۲۶ خرداد که مناسبت و اهمیت سالگردیِ ویژهٔ آن برای چریکهای فدایی خلق و حزب منحلهٔ کومله و بهائیان وابسته به اسرائیل بر امت شریف حزب الله و همیشه در صحنه‌مان کاملاً روشن است ــ که این خود نشان از برنامه‌ریزی بسیار دقیق این ترور به صورت طرح مشترک در سرویسهای امنیتی ام آی سیکس، سیا و موساد دارد.»

آقای شریعتمداری در پایان این گفتگوی ویژهٔ خبری تأکید کرد که «باور کنید، ما این بار نیز مثل دفعات قبل به شما راست می‌گوییم.»

شایان ذکر است که «حسن میرزا خان» از جانبازان ۷۰ درصد بود که براثر اصابت گلوله به ناحیهٔ کمر در دوران فتنهٔ سال ۸۸ قطع نخاع شده و به مقام جانبازی نائل آمده بود. وی که ۲۶ سال سن داشت، عصر دیروز بر اثر وخامت جسمی در بیمارستان طالقانی بدرود حیات گفت و به خیل شهدای نظام مقدس اسلامی پیوست.

حسن میرزا خان
شهید حسن میرزاخان



۱۳۹۱ اسفند ۱۸, جمعه

جدال کاهنان با رمّالان بر سر امتیاز انحصاری غیبگویی و خوابگزاری

اندر باب رجعت آخرالزمانی عبد صالح خدا و سالار شهیدان «هوجو جاوِز ابن سیمون‌بولیوارِ انصاری» قُدّسَ مومیائیهُ الشریف! 


وبلاگ گلاسنوست: صحنهٔ تراژیک سیاست ایرانی رو اگه این روزا با نگاه عمیق‌تری نظاره کنی، غلبه رو با عناصر کمیک می‌بینی. می‌گی نه، به دعوای جدید باند آخوندا با باند احمدی‌نژاد سر پیام تسلیت برا هوگو چاوز نگاه کن! احمدی‌‌نژاد ادعا کرده که هوگو چاوز عبد صالح خدا، بسیجی و چه بسا شهید بوده و «تردید نداره» ــ تأکید می‌کنم ــ «تردید نداره» که او به همراه مسیح و امام زمان رجعت خواهد کرد تا جامعهٔ بشری رو در استقرار صلح و عدالت كامل و مهربانی و كمال ياری کنه
اسم واقعی این کار می‌دونید چیه؟ «غیب‌گویی»!  اینجاست که دعوا پیش میاد و کلاها تو هم میره: این دقیقاً پا تو کفش روحانیون کردنه و دکّه زدن درست روبروی دکون آخوندا!
اینجاست که یه «نشونهٔ گندهٔ خدا» ــ محمد یزدی ــ ازش می‌]خواد دیگه توی مسائلی که مربوط به صنف ماست دخالت نکنه. احمد خاتمی با عصبانیت می‌گه رئیس جمهور در پیامش زیاده‌روی کرده و آخوند دیگه محسن قرائتی از نبودن دست رئیس جمهور تو دست مراجع شکایت می‌کنه و حکم به خارج شدن احمدی نژاد از «ریل کتاب الله و عترت» (لابد ارتداد؟) می‌ده. سایت تابناک هم از «خصوصی سازی» اعتقادات شیعه توسط احمدی‌نژاد می‌ناله! (البته شما بخوانید «احمدی‌نژادی سازی»! وگرنه اعتقادات شیعه خیلی وقته خصوصی‌سازی شده و امتیاز انحصاریشم به اسم «علما» ثبت شده!)
این دعواها اصلاً جدید نیست: از نظر تاریخی دو رستهٔ رقیب از یه صنف بزرگ‌ترِ جادوگران ــ یعنی کاهنا و رمّالا ــ هیچ وقت چشم دیدن همو نداشتن و هر رسته که قدرت پیدا کرده حسابی حق رستهٔ دیگه رو کف دستش گذاشته!
ولی اون چیزی که جدیده وضع امروز ایرانه که تو اون هر روز رمّالای نوین اسلامی روزبه‌روز پاشونو از گلیم خودشون درازتر می‌کنن و کاهنای سنتی اسلامی رو بیش از پیش دقّ دل می‌دن؛ اصلاً انگار نه انگار که این رمّالا تو دامن همین کاهنا به دنیا اورده شدن؛ شیر خوردن و استخوون ترکوندن! حالا می‌خوان شاخ بشن برا خودشون!
اصلاً یکی بگه این چه معنی می‌ده که یه رمّال اجازهٔ غیب‌گویی و خوابگزاری داشته باشه؟ غیب‌گویی و خوابگزاری پتنت (امتیاز انحصاری ثبت‌شدهٔ) کاهناست؛ پتنتی که رسماً پیش کاهن اعظمشون ثبت و رجیستر شده… این یعنی چی؟ یعنی کاهن اعظم رسماً بهشون گفته برین غیب‌گویی و خوابگزاری کنین؛ حالشو ببرین …فقط هوای منو داشته باشین! هر کی هم چپ نگاتون کرد با من!
می گین نه؟ فقط سه نمونه از صدها غیب‌گوییها و خوابگزاریهای این روزای کاهنا رو من اینجا نقل می‌کنم. بقیشو خودتون اگه بیکار بودین می‌تونین تو سایت عوزمای فرضانه، سایتهای اقماری حوزهٔ قم و سازمان تبلیغات، وبلاگ نور ولایت، سایت صالحات و … قصه‌های مربوط به کرامات آیت‌الله بهجت و آیت‌الله بهاءالدینی و رجبعلی خیاط و حاج اسماعیل دولابی و ... پیدا کنین:
  • کاهن خیلی بزرگ مصباح یزدی از قول یکی از کاهنای اهواز (سایز کاهن اهواز نامعلوم!) نقل می‌کنه که شب ۲۳ رمضان شخص امام زمون خودش اومده بین مردم تو مراسم شب قدر و تا صبح اشک ریخته و دعا کرده که احمدی‌نژاد تو انتخابات رأی بیاره. عین عبارات کاهنْ مصباح: «شخصی شب‌ بيست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ در حال‌ أحياء پيش‌ از نيمۀ‌ شب‌ به‌ خواب‌ می‌رود. در خواب‌ به‌ او ندا می‌شود كه‌ بلند شو برای احمدی‌نژاد دعا كن‌، وجود مقدس‌ ولی عصر عج‌) دارند برای احمدی‌نژاد دعا می‌كنند. می‌گويد من‌ حتی اسم‌ احمدی‌نژاد را نشنيده‌ بودم‌ و اصلاً او را نمی‌شناختم‌! خود ايشان‌ نيز در تاريخ‌ دهم دی‌ماه‌ قاطعانه‌ گفته‌ بود كه‌ من‌ رئيس‌‌جمهور خواهم‌ شد. كسانی با او شوخی می‌كردند كه‌ اين‌ چه‌ حرفی است‌ می‌زنی؟ چه‌ كسی به‌ تو رأی می‌دهد؟ چه‌ كسی تو را می‌شناسد؟ گفته‌ است‌ اين‌ قول‌ يادتان‌ باشد، امروز ۸۳/۱۰/۱۰ است‌، من‌ رئيس‌‌جمهور خواهم‌ شد! حالا خواب‌ ديده‌ يا كسي‌ به‌ او گفته‌ است‌ من‌ نمي‌دانم‌..!» (البته اون موقع امام زمون ــ یا شایدم کاهنْ مصباح در پوست امام زمون ــ خیال می‌کرده که احمدی نژاد نوچهٔ کاهنا باقی می‌مونه؛ کف دستشو بو نکرده بوده که می‌خواد برا خودش بعداً یه پا رمّال بشه و بزاره تو کاسهٔ کاهنا! و گرنه حداقل می‌گفت برا رفسنجانی دعا کن اون رأی بیاره!!!)
  • کاهن نسبتاً متوسط ــ و جدیداً کمی تا قسمتی بزرگ ــ کاظم صدیقی در حضور کاهن اعظم خامنه‌ای و سایر کاهنا و سران لشکری و کشوری از کاهن حتماً لابد نسبتاً خیلی بزرگ بهاءالدینی نقل می‌کنه که قبل از رفتن به حج بهاءالدینی بهش چند تا ورد و دعا یاد داده تا اونا رو یه جای خاص تو مدینه بخونه و ثمرهٔ اون ورد و دعاها هم آخر سر این شده که «مقام معظم رهبری امسال به دیدار امام زمان نائل شده». ( نوار صوتی سخنرانی کاهنْ صدیقی تو همین لینک برا دانلود موجوده؛ فقط اینو بگم که جاتون خالی بوده که ببینین به محض اینکه کاهن متوسط صدیقی خبر داده که کاهن اعظم نائل به دیدار امام زمون شده اين جمعيت چه طوری به کاهن اعظم حمله می‌كنن كه به عنوان تبرک بهش دست بزنن و برا اینکه به کاهن اعظم دست نزنن بیرون بردنش و ديگه نتونستن جمعيت رو اداره كنن). همین کاهنْ صدیقی یه جای دیگه با اطمینان می‌گه که «مقام معظم رهبری به صورت مکرر خدمت امام زمان تشرف داشته، اما نشناخته». 
  • کاهن پیر و بزرگْ جنتی توی خطبه‌هاش می‌گه که «اين نامۀ احمدی‌نژاد به رئیس‌جمهور آمریکا فوق‌العاده است و عقيدهٔ من اين است كه از الهامات خدا بود... توصيه می‌كنم اين نامه را بچه‌ها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاه‌ها خوانده شود و صداوسيما نيز مكرر آن را بخواند... اين‌گونه حرف زدن الهام خداوند است.» (تاریخ ۱۳۸۵/۴/۲۳). (حالا بماند که اگه اون نامه از الهامات خداست این نامه چرا از الهامات خدا نباشه؟ ـــ به نظر من این یکی نامه هم که احمدی نژاد برای مرگ چاوز نوشته از الهامات خداست؛ اما برعکس دفعهٔ قبل، خدا وقتی داشته این بار به احمدی نژاد الهام می‌کرده یادش رفته با کاهناش هماهنگ کنه!)

خلاصه اینکه دعوایی در گرفته سر امتیاز انحصاری غیبگویی و خوابگزاری، بین کاهنا و رمّالا. احمدی‌نژاد اومده یکی از یاران امام زمان رو رونمایی کرده و پاشو کرده تو کفش کاهن صدیقی و کاهن مصباح و کاهن خاتمی و کاهن جنتی… و از همه مهمتر کاهن اعظم و فرزانه! اما به نظر من حق با کاهناست!‌ احمدی‌نژاد وقتی اومد بنا بود حاجب عورت عظما باشه، نه اینکه حالا خیال ورش داره و بخواد «خوابگزاری و غیبگویی»‌ هم بکنه!‌ لابد فردا می‌خواد سیگار هم بکشه! چه حرفا… به حق چیزای ندیده و نشنیده!

۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

پرده‌ دار بد سابقۀ عورت عظما


وبلاگ گلاسنوست:
محمود چی شده پکَری؟
لاریجانی ــ استاد بزرگ اخلاق، همون که با هماهنگی آغا فیلم پورنو مونتاژ می‌کرد و باهاش تو تلویزیون، کنفرانس برلین افشا می‌کرد ــ بهت درس اخلاق داده و با تحقیر از مجلس انداختت بیرون؟؟
این که ناراحتی نداره. مگه حالا چی شده؟
کی گفته که تو اصلا تحقیر شدی؟ آدم حقیر رو که نمی‌شه تحقیر کرد.
کدوم رفتارات تا حالا بزرگمنشانه بوده که حالا احساس حقارت می‌کنی؟
خس و خاشاک گفتنات بعد از پیروزی «جوانمردانه»ت تو انتخابات یا سیب‌زمینی پخش کردنات قبل از انتخابات؟ سفرهای استانیت و مردمو دنبال ماشین دووندنات؟ …
اصلاً ــ بزار به زبون خودت بگم ــ
تو «چیه کی» بودی مگه؟؟؟؟ 
... خلاصش می‌دونی چیه
تو از همون اولش هم تو چشم ما حقیر بودی. پس ناراحت نباش چیزی رو از دست ندادی!

البته اینم بگم: ما که نه، اما خیلیا با تو یه چیزایی دستشون اومد.
تو سبب شدی که خیلیا که «بصیرت» کافی نداشتن تونستن حتی بدون عینکای ته استکانیِ همیشگیشون عورت عظمای نظام رو قششششنگ دید بزنن و ورانداز کنن. (البته بماند که آدمهای بصیر ۳۰ سال بود داشتن با زحمت این عورت پشت پرده رو به مردم نشون می‌دادن.) اما تو چی کردی؟
تو پردۀ «مخملی» پوسیده رو از روی عورت «چدنی» بدمنظر عظما کشیدی.
تو اصلاً پرده‌دار و حاجب خوبی برای عورت عظما نبودی. حقارت از این بالاتر می‌خوای؟
هر کاری کنی این حقارت برا همیشه روت مونده.
حالا که می‌بینی از مقام حاجب‌العظمایی داری عزل می‌شی، اعصابت خورد شده سی‌دی افشا می‌کنی؟ می‌خوای چی رو به کی ثابت کنی؟
اینو که دور و وریهای حاجبای دیگۀ آغا دزدن؟؟؟ بیخود زحمت نکش اینو همه می‌دونن!!!
تازه اینم می‌دونن که: هم تو، و هم تک‌تک اون نوچه‌های پاک‌دست و پاک‌چشم و پاک‌دل تو، هم یکی مثل همونا هستین.
پس اگه هزار تا از این سی‌دی‌ها هم افشا کنی باز هم سر همون خونۀ اولی و هیچ اتفاقی نمیوفته و ذره‌ای از حقارتت کم نمی‌شه.

اشتباه نکن؛ نون برای تو فقط و فقط تو بازگشتن به دامن عورت نظام هست؛
بازگشتن به همون جایی که ازش مثل بادکنک باد شدی و بیرون زدی، و بعدش سوگند هم یاد کردی که پرده‌دار خوبی براش باشی.
نونت رو بیش از این آجر نکن.
می‌ترسم با این کشف عورت کردنای پی‌در‌پی‌ات بعداً همون یه آب‌باریکه‌ای که قراره سهمت باشه هم قطع بشه. اون وقت به جز خروارها «حقارت» هیچی کف دستتو نمی‌گیره! از ما گفتن …

راستی دنبال شغل جدید هم نگرد! این ور، هیچ‌کی به یک حاجبِ عورتِ تاریخ‌مصرف‌گذشته ــ اونم از نوع بدسابقه‌ش ــ  کار نمی‌ده!